رضا رویگری این روزها در خانه سالمندان کهریزک نگهداری میشود، جایی که او با انتشار ویدیویی، آنجا را به زندان تشبیه کرد.
- یاسر یگانه - مجتبی برزگر
رضا رویگری و ماجراهای بیماریاش بار دیگر سرزبانها افتاده است. ویدیویی از او منتشر میشود؛ روی تخت آسایشگاه خوابیده و با لحنی نالان و دردآور لب به گلایه از زنش میگشاید که؛ او مرا به خانه سالمندانِ کهریزک آورده و در اینجا رها کرده است. ویدیو دست به دست میچرخد و واکنشها آغاز میشود.
گویا خط تلفن رضا رویگری از سوی زنِ جوانش از او گرفته شده تا او نتواند با کسی در ارتباط باشد. رویگری اکنون بیخانمان شده و کارش به خانه سالمندان افتاده، آن هم خانه سالمندانِ کهریزک...
رفیقانِ رویگری خیلی زود دست به کار میشوند. با او ملاقات میکنند و عکس و فیلمهایشان را دشت میکنند.
ویدیویی منتشر میشود که برخی از هنرپیشهها و ورزشکاران در اتاقِ رضا رویگری در خانه سالمندان، کنار او جمع شدهاند.
آنها به هوادارانِ بازیگرِ محبوب اطمینان میدهند که خانهای برای او تهیه شده و پرستاری هم به صورت تمام وقت در اختیار رویگری خواهد بود. آنها حتی قول میدهند که رویگری میتواند تا زمان حیاتش در این خانه زندگی کند.
این رفیقانِ به میدان آمده، وعده میدهند که وکیلی از سوی دادستان برای رضا رویگری استخدام کردهاند تا از این به بعد همه کارهایش زیرنظر این وکیل انجام شود.
انتشار این ویدیو خیال خیلیها را راحت کرد. همه خیال میکنند که مشکلِ خواننده و بازیگرِ محبوب حل شده و او از این پس جایی برای زندگی و پرستاری برای مراقبت دارد.
خیال ما اما راحت نشد. قصدِ رفتن به خانه سالمندانِ کهریزک را کردیم. تا از نزدیک ببینم که رضا رویگری در چه وضعیتی است.
روز – خارجی – روبهروی خانه سالمندان کهریزک
حدود ساعت 9 و نیم صبح بود که از نزدیکیهای پل کریمخان حرکت کردیم و ساعت 10 و نیم در مقابل مجموعه کهریزک بودیم. ورود به خانه سالمندان دشوار است. با چند جا باید هماهنگ کنیم. هماهنگیها در حال انجام است.
روز – خارجی- حیاط خانه سالمندان کهریزک
وارد که میشویم بیش از هر چیز درختان و فضای سبز به چشممان میآیند. اینجا 40 هکتار وسعت دارد. 18 هکتار هم زیربنای ساختمانها است. دکتر محمدرضا حکیمزاده در دهه پنجاه به ذهنش رسیده که جایی برای نگهداریِ سالمندان فراهم کنند.
ما باید به ساختمان «گل یاس» برویم.
در مسیرِ رسیدن به «گل یاس» صحنههای عجیبی به چشم میبینیم؛
هر گوشهای، زیر درختی، روی نیمکتی، پیرمردی یا پیرزنی مشغول سخن گفتن با مردی یا زنی است. آری آنها پیرمردان و پیرزنانی هستند که در اینجا ساکناند و امروز شاید خوشحالند که کسی از نزدیکانشان به ملاقاتشان آمده است.
دختری با پدرش مشغول صحبت است؛ پدرش به سختی سخن میگوید؛ وضعیتش را شرح میدهد و دخترک هم سراپا گوش است. لبخندی نه بر لبِ دخترک و نه بر لبِ پیرمرد نیست که نیست.
پیرزنی روی ویلچر نشسته است. او دیگر توانِ سخن گفتن هم ندارد. ملاقات کنندگانش اما برایش حسابی حرف میزنند.
روز – داخلی – ساختمان «گل یاس»
وارد که میشویم یکی از مددکاران جلو میآید و میگوید: «برای تهیه گزارش از آقای رضا رویگری آمدهاید؟» میگوییم بله. ما را به سمتِ اتاق او راهنمایی میکند. راهرو اتاقهای زیادی دارد. درِ اتاقها بسته است، احتمالا اما در هر اتاق پیرمردی یا پیرزنی روی تختی تنها در کنار پنجرهای دراز کشیده است.
یکی از اتاقها اما شلوغ است.
یک نفر کلاسور به دست ایستاده و مشخصاتمان را یادداشت میکند. نام، نام خانوادگی، شمارهی ملی، شمارهی تلفن. میگویم این کارها برای چیست؟ میگوید لازم است و توضیح دیگری نمیدهد.
روز – داخلی – اتاقِ رضا رویگری
درِ اتاق، پنجرهای شیشهای دارد. از آنجا میتوان داخل را دید. چند نفری مشغول صحبت هستند. یکی از مددکاران میگوید: «وکیل آقای رویگری است که دارد با او صحبت میکند.» صحبتشان به درازا میکشد.
بالاخره نوبت به ما میرسد. دوربین و وسایل را آماده میکنیم. یکی از مسئولان روابط عمومی خانه سالمندان کهریزک محور پرسشها را جویا میشود. برایش توضیح میدهیم. ما قرار است گفتوگویی ویدیویی با رضا رویگری داشته باشیم؛ همین.
همه چیز آماده است. حتی هاشاف برای ضبط صدای رضا رویگری را هم به یقهی او وصل کردهایم.
خبر میرسد که مهمان دیگری هم برای دیدنِ رضا رویگری آمده است. امیرحسین سمیعی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را در چارچوب درب میبینم.
قرار میشود که سمیعی بیاید و دیداری داشته باشد و بعد ما مصاحبهمان را با رویگری بگیریم. دیدار آنها آغاز میشود.
ما مشغولِ آماده کردن دوربین هستیم. همه چیز را آماده کردهایم.
خانم عباسنژاد کارمند روابط عمومیِ خانه سالمندان است. او بینِ اتاقِ رویگری و سالن در رفت و آمد است. گاهی گوشیاش زنگ میخورد و گاهی هم شمارهای میگیرد. محور صحبتهایش مصاحبهی ویدیویی ماست.
پس از چند بار رفتن و آمدن، بالاخره وارد میشود و با لحنی پُر از دستور میگوید که اجازهی تصویربرداری ندارید و باید دوربینتان را جمع کنید.
علت را جویا میشوم. میگوید وکیلش(وکیلِ رضا رویگری منظورش است) گفته که هیچ کسی حق مصاحبه تصویری با رضا رویگری را ندارد. از خودِ رضا رویگری جویا میشویم که ماجرا چیست؟ رویگری مخالفتی با مصاحبه ندارد؛ اما توانی هم برای مقابله با خانم عباسنژاد و مددکاران را ندارد.
رضا رویگری در هوشیاری و سلامت عقل کامل است و فقط مشکلِ جسمی دارد. آیا او اختیارِ انجام دادن یک مصاحبه را از خود ندارد! پرسشهای زیادی در ذهنمان شکل میگیرد. چرا به یکباره این تصمیم گرفته شد؟
روز – داخلی – سالن ساختمان «گل یاس»
مشغول صحبت کردن با کارمندان روابط عمومی هستیم. آنها میگویند که دستور از دفترِ رئیسِ خانه سالمندانِ کهریزک صادر شده است. آنها میگویند که وکیلِ رضا رویگری هماکنون در دفتر آقای رئیس است.
روز – داخلی – اتاق رضا رویگری
رضا رویگری که متوجهِ خلل ایجاد شده در ضبط گفتوگو شده، کسی را در پیِ ما فرستاده تا به اتاقش برگردیم. مهمانان قبلی رفتهاند و مهمانان جدید آمدهاند. احمد ایراندوست و آقایی به نام عسگری در کنار تخت رضا رویگری هستند. عسگری خودش را دوست رویگری و صاحبِ فلان کارخانه معرفی میکند. او دو دختر جوان را هم به داخل اتاق دعوت و آنها را به رضا رویگری معرفی میکند.
روز – داخلی – اتاق رضا رویگری
آقای وکیل در دستورش که از زبانِ کارمندِ روابط عمومیِ خانه سالمندان کهریزک صادر شد، گفتوگوی تصویری را ممنوع کرده است. پس ما تصمیم میگیریم گفتوگویی برای انتشار مکتوب با رویگری داشته باشیم.
خانم عباسنژاد همان کارمند بخش روابط عمومی در اتاق هست همچنان؛ این بار هم در انجام مصاحبه دخالت میکند.
به او میگویم که وکیل آقای رویگری مصاحبهی ویدیویی را ممنوع کرده است. پس ما آمدهایم تا گفتوگویی صوتی با رویگری داشته باشیم و نتیجه آن را مکتوب منتشر کنیم.
عباسنژاد ضبط صدای رویگری را هم برایمان ممنوع میکند. خانم دیگری هم که گویا مددکار است، برای نظارت بر امور، نزدیک تخت میآید.
همکارم، نظر رضا رویگری را درباره همسرش جویا میشود و میخواهد بداند که آیا هنوز هم از او گلایه دارد یا خیر.
مددکار وارد ماجرا میشود؛ او هرگونه پرسش درباره مسائل خانوادگی را ممنوع میداند. عباسنژاد تلاش میکند تا پاسخی که از نظر خودش مناسب است را به رویگری برساند. مددکارِ خانم به رویگری میگوید: «حواست باشد به فلانی چه قولی دادی، نباید علیه خانمت صحبت کنی.»
من تلاش میکنم تا صورت پرسش را تغییر دهم؛ خطاب به رویگری: برخی از هوادارانِ شما دوست دارند به شما کمک کنند، برای این کار چطور باید وارد عمل شوند، آیا میتوانند با نزدیکان شما درباره این کمکها صحبت کنند؟
رویگری با تاکید پاسخ میدهد: «برای هر کاری فقط با خودم صحبت کنند.»
رویگری درباره مشکلاتی که بین او و همسرِ جوانش هست، گفت: گاهی مسائلی در میانِ خانواده رخ میدهد که همه اینها طبیعی است و در بسیاری از خانوادهها این مشکلات، اختلافات و مسائل وجود دارد. همسرم مستحق این نیست که تهدید شود و مورد هجمه و ناسزا قرار بگیرد. میتوانست شوهرِ جوان، سرحال و قبراقی برای خودش پیدا کند اما پیش من مانده است. او بارها از من حمایت کرده و هوایِ مرا داشته! من آن روز یک مقدار عصبانی بودم و تند حرف زدم و در حقش اجحاف شد.
رویگری درباره روزهایِ سخت تنهایی در خانه میگوید: وقتی در خانه بودم به در و دیوار خیره میشدم و حالم بد بود. اشک میریختم که چرا نباید کار کنم و چرا خانه نشین شدهام. خدا را شکر در حال حاضر اوضاعم بهتر است و امیدوارم هرچه زودتر به کار برگردم.
دلم برای سلامتی تنگ شده است تا بتوانم مثلِ گذشته کار کنم و سریالها و فیلمهای دیگری برای مردم به یادگار بگذارم.
رویگری در صحبتهایش به همکاری با داوود میرباقری اشاره کرد و گفت: دو روز در شاهرود مهمان میرباقری بودم. از او پرسیدم که من در کارِ جدیدت هستم؛ گفت مگر بدون تو کار میکنم. در آن قسمتی که برای ایران است (بیزانس) احتمالاً شرایط فراهم شود حضور پیدا کنم.
سال گذشته در روزهای پایانی بهمن ماه اعلام شد که رضا رویگری قرار است آهنگ «ایران ایران» را به صورت زنده بازخوانی کند. رویگری میگوید: قرار بود در میدان آزادی و سه جای دیگر این آهنگ را بخوانم. نمیدانم چه شد؟ نمیدانم چرا دیگر سراغی نگرفتند و سراغم نیامدند.
بیش از این گفتوگو را ادامه نمیدهیم. راستش را بخواهید اینجا همه چیز یک جوری پیچیده است؛ اینجا که تا این حد مراقب دارد و همه چیز تحت کنترل است؛ پس آن ویدیوی ابتداییِ صحبتهای رضا رویگری چگونه ضبط و منتشر شده است؟ این مددکاران که روی همه چیز کنترل دارند، زمان ضبطِ ویدیویی که رضا رویگری را نالان روی تخت ناشن میداد، کجا بودهاند؟ شاید هم...
روز - داخلی - اتاق رضا رویگری
رویگری برای عسگری توضیح میدهد که گوشی و خط دارم اما شارژ نیست. عسگری بلافاصله تماس میگیرد و به آن سوی خط میگوید که فلان خط را پانصدهزار تومان شارژ کن.
عسگری در حرفهایش از تهیه خانه برای رضا رویگری میگوید. او بارها تکرار میکند که امروز آمده است که رویگری را با خود به خانه ببرد. کنجکاو میشوم که ماجرای عسگری چیست؟ مگر هنرمندان اعلام نکرده بودند که خانه و پرستار برای رویگری تهیه شده است!
کسی که تا دیروز خانه نداشت؛ امروز گویا چند خانه برایش تهیه شده است.
تصمیم میگیریم که با عسگری همکلام شویم تا ماجرا را از زبان خودش جویا شویم.
روز - داخلی - راهروی ساختمان «گل یاس»
ما در حال بیرون رفتن از ساختمان هستیم. هنگام سرو ناهار است. غذا هم خورشت قیمه است. برای هر نفر یک بشقابِ کوچک در نظر گرفته شده است.
روز – خارجی – مقابل ساختمان «گل یاس»
روی پلههای مقابل ساختمان ایستادهایم تا عسگری ماجرا را برایمان شرح دهد. خودش را صاحب کارخانه معرفی میکند. گویا دفترش در ولنجک است و خودش را دوستِ رویگری معرفی میکند.
شرح ماجرا از زبان عسگری: «وقتی آن ویدئوی ناراحتکننده را دیدم تا صبح خوابم نبرد. با آقای رویگری تماس گرفتم اما موفق به صحبت کردن با او نشدم. تصمیم گرفتم برایش خانهای اجاره کنم. هماهنگ کردهام تا خانه را در محلهی اوین یا ولنجک برایش اجاره کنند. با پرستار هم هماهنگ کردهام تا تمام وقت در اختیار آقای رویگری باشد.
دنبال این هستم که هر چه زودتر آقای رویگری را از اینجا ببرم.»
از او میپرسم که از چه زمانی دوست آقای رویگری هستید؟ و پاسخی به این پرسش نمیدهد.
عسگری توضیح میدهد: «معتقدم هر کسی هر کار میخواهد باید هر چه زودتر انجام دهم. توصیه میکنم که هر کسی هر کاری میخواهد برای این هنرمند انجام دهد، به نام خودِ آقای رویگری این کار را بکند. من برای آقای رویگری خانهای اجاره کردهام و تا مادامی که زنده است هرکاری که از دستم برآید دریغ نخواهم کرد و هر هزینهای داشته باشد را پرداخت میکنم.»
عسگری خیلی زود به همراهِ دو دخترِ جوانِ همراهش و البته با همراهیِ محمد ایراندوست از آنجا میروند تا بلکه بتوانند با وکیلِ رضا رویگری دیداری داشته باشند. همان وکیلی که دستوراتش را از راه دور صادر میکند و گویا اکنون هم در اتاق رئیسِ خانه سالمندان است.
ویدیوی دیدار هنرمندان با رضا رویگری در کهریزک
روز - خارجی - حیاط مجموعه کهریزک
وقتی آمدیم آفتابِ 7 اردیبهشت 1401 هنوز تیز نشده بود. اکنون اما به هنگام اذان نزدیک میشویم و باید خانه سالمندانِ کهریزک را ترک کنیم.
روز - داخلی - ساختمان اداری کهریزک
وقتی از خانه سالمندانِ کهریزک خارج میشوید، روبهروی درِ خروج و البته کمی به سمت غرب ساختمان اداریِ مجموعه کهریزک قرار دارد. تصمیم گرفتیم به اینجا بیاییم تا شاید وکیلِ رضا رویگری را ببینیم. به اتاق رئیس میرویم اما نیست. میگویند وکیلِ رویگری رفته است...
نکتهها:
یک روز پس از حضور ما در خانه سالمندانِ کهریزک، ویدیویی منتشر میشود که یکی از رسانههای اینترنتی آن را ضبط کرده است. در این ویدیو همسرِ رضا رویگری بربالین او ایستاده و تلاش میکند تا چهرهی خود را برای مخاطبان تطهیر کند. در این ویدیو گزارشگر از رضا رویگری میخواهد درباره کهریزک بگوید که آیا اینجا مانند زندان است یا خیر؟(رویگری در ویدیویِ اولی که خبر از حضورش در آسایشگاه کهریزک داد، این خانه سالمندان را به مانند زندان توصیف کرد.)
رویگری هم میگوید که در آن ویدیو کمی ناراحت بودم، به همین دلیل از این تعبیر استفاده کردم. رویگری میگوید کهریزک جای خیلی خوب است.
روز - داخلی - تیبای سفید(ماشین اسنپ)
هنگامِ بازگشتن است. بادِ خُنکی که متعلق به اردیبهشت است به صورتمان میخورد. پر از پرسشیم؛ هنرمندی که روزگاری در اوج بوده، چرا کارش به اینجا میکشد. نقش همسر رویگری در این میان چیست؟ چرا وکیلش نگذاشت گفتوگوی ویدیویی انجام شود؟ چرا کارکنان کهریزک علاقهای به انجام این مصاحبه نداشتند؟ چرا میخواستند روی تمام حرفهای رویگری نظارت کنند؟
آقای عسگری از کجا آمده بود؟ تکلیفِ آن خانهای که هنرمندان قول داده بودند چه میشود!
به کهریزک آمده بودیم تا خودمان از نزدیک احوال رضا رویگری را ببینیم و خیالمان از بابتِ حال و اوضاعِ این هنرمند راحت شود؛ حالا در حال برگشتن هستیم و اصلا خیالمان راحت نیست.
گرامیداشت مقام هنری رضا رویگری / از منصور حلاج تا ناگهان هذا حبیبالله
رضا رویگری «اللهالله» را بازخوانی میکند
انتهای پیام/